مادری خورد زمین و همه جا ریخت بهم***همه ی زندگیِ شیر خدا ریخت بهم

داغی و تیزیِ مسمار اذیّت میکرد***تا که برخاست ز جا عرش خدا ریخت بهم

بشکند پای کسی که لگدش سنگین بود***تا که زد، سلسله ی آل عبا ریخت بهم

ثلث سادات میان در و دیوار افتاد***نسل سادات به یک ضربه ی پا ریخت بهم

گُر گرفته بدنِ فاطمه، ای در بس کن***وسط شعله ببین زمزمه ها ریخت بهم

شدتِ ضربه چنان بود که سر خورد به در***رویِ آشفته یِ اُمّ النُجَبا ریخت بهم

پشتِ در سینه یِ سنگین شده هم ارثی شد***گیسوانِ پسرش کرب و بلا ریخت بهم

مادرش آمده گودال نچرخان بدنش***استخوان های گلویش ز قفا ریخت بهم

قاسم نعمتی

 

مادری خورد زمین و همه جا ریخت بهم***همه ی زندگیِ شیر خدا ریخت بهم

داغی و تیزیِ مسمار اذیّت میکرد***تا که برخاست ز جا عرش خدا ریخت بهم

بشکند پای کسی که لگدش سنگین بود***تا که زد، سلسله ی آل عبا ریخت بهم

ثلث سادات میان در و دیوار افتاد***نسل سادات به یک ضربه ی پا ریخت بهم

گُر گرفته بدنِ فاطمه، ای در بس کن***وسط شعله ببین زمزمه ها ریخت بهم

شدتِ ضربه چنان بود که سر خورد به در***رویِ آشفته یِ اُمّ النُجَبا ریخت بهم

پشتِ در سینه یِ سنگین شده هم ارثی شد***گیسوانِ پسرش کرب و بلا ریخت بهم

مادرش آمده گودال نچرخان بدنش***استخوان های گلویش ز قفا ریخت بهم

قاسم نعمتی


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها